در مدرسه، حس مالکیت خصوصی به سرعت در سن جادویی 5-6 سالگی آموزش داده می شود. در مهدکودک تمام مواد کار هنوز به شدت به اشتراک گذاشته می شود. این فردگرایی سپس در بازی ها ادامه می یابد.
در یک کلاس 12 ایستگاه بازی با اسباب بازی کره زمین مرتبط را شمردم. همه کاملاً به صورت جداگانه متعلق هستند.
از طرف دیگر، در دبستان، هر کسی میز مخصوص به خود، جعبه مخصوص خود، پاک کن مخصوص به خود، رنگ های مخصوص خود، پاک کن، خط کش، قطب نما و غیره دارد و شاید همه اینها به اشکال مختلف، همه از فروشگاه های بزرگ خریداری شده است.
(قلم های صورتی، پاک کن های شکل اردک دونالد، مدادهای جادویی و …). من اینجا دعواهای لاستیکها را به یاد میآورم (مال من است که به شما نمیدهم) قرض داده شده، دزدیده شده، کمین شده، …
اینها تجربیات اولیه واقعی گروه و کار “جمعی” هستند. سواد در هر جایی که سوپرمارکت ها بر مناظر شهری تسلط دارند تضمین شده است.
بیایید به مثال آغازگرها (دفترچه راهنمای یادگیری خواندن و نوشتن) نگاه کنیم. کسی که به عنوان یک پدر و مادر توجه نکرده است که به محض اینکه فرزندشان خواندن را یاد می گیرد،
شروع به هجی کردن تمام تبلیغاتی که در خیابان ها با آن مواجه می شود، می کند. آیا او همه علائم را میخواند یا با علاقه جدید به کاتالوگ بازیهایی که فروشگاههای بزرگ به صورت رایگان از طریق پست توزیع میکنند نگاه میکند؟
بازی یک موضوع تعیین کننده برای آموزش و اجتماعی شدن است کودکان و شهروندان این بازی مترادف با یادگیری است. امروزه این مترادف بین بازی و یادگیری بیداد می کند.
بازیابی می شود، مورد بهره برداری قرار می گیرد، به ویژه در زمینه مواد چندرسانه ای (مواد عمدتاً با الهام بد، با توجه به فضای مکرر، مکانیکی و نو رفتارگرایانه پیشنهادی).